نقد یادداشتی دربارۀ قاضی محمد/ اتهام پهلوی را تکرار نکنیم؛ تجزیهطلب نبود/ ضد سلطنت بود
تاریخ انتشار: ۲۶ آذر ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۳۹۲۴۶۴۰
در پی انتشار یادداشتی به قلم آقای رضا شاهملکی با عنوان «جمهوی خودخواندۀ مهاباد؛ وابستگی و فراموشی» د واکنشهای مختلفی را شاهد بودیم که برخی در نظرات ذیل مقاله انعکاس یافته است.
از بین چند مقالۀ دریافتی که در همین فاصله دریافت شده مقالۀ حاضر به این دلیل انتخاب شده که تجزیهطلبی او را نفی کرده نه آن که ارزش بداند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
علی محمدی
هر چند پانوشت سایت وزین و حرفهای عصر ایران قدری از حق مطلب را دربارۀ مرحوم قاضی محمد و جمهوری کرد مهاباد بیان داشته اما با تأکید بر این که ظرف زمانی اتفاق و واقعیت های تاریخی را باید در نظر داشت موارد زیر را در نقد میآورم. قاعدتا مطلب به گونهای منعکس می شود که اصل مقاله هم پیش چشم مخاطبان فهیم است و به خاطر همین من عین آن عبارات و جملات را نقل نمیکنم و تنها نقد را میآورم تا خوانندگان خود مقایسه و استنتاج کنند:
1. ایران کشور همۀ ماست. ایران کشوری است که همه ما در رنگها و زبانها و افکار و ایدههای مختلف، در آن به دنیا آمده و رشد کردیم. ایران مادرِ ماست.
2. در متن منتشر شده، قاضیمحمد از چهرههای تاریخ معاصر به عنوان تجزیهطلب نام برده شده است اما واقعیت موضوع دیگری است. او تجزیهطلب نبود. یعنی به دنبال کسب استقلال یا جدایی از ایران نبود بلکه به دنبال خودمختاری بود. دولتی که او با عنوان "جمهوری کرد مهاباد" در غرب ایران تاسیس کرده بود نیز جمهوری خودمختار بود. یک شیوه برای اداره کشور و مناطق مختلف.یکسان دانستن خودمختاری با استقلال و تجزیهطلبی، نه تنها اشتباه مسلم بلکه نادیده گرفتن بدیهیات است.
قاضی محمد به دنبال تشکیل یک جمهوری در زیرمجموعه ایران بود. همان که میرزا کوچک خان جنگلی نیز با تاسیس جمهوری سرخ گیلان به دنبال آن بود: خودمختاری کردستان و گیلان زیرمجموعه ایران بزرگ. اعلام تأسیس جمهوری یا مطالبه خودمختاری به معنی جدایی و استقلال نیست بلکه الگوگیری آنها نیز از رویهای بود که در شوروی وجود داشت و در روسیه فعلی هم ادامه یافته است.
اتحاد شوروی در واقع از تعدادی جمهوری تشکیل شده بود و هر جمهوری در اداره امور خود، خودمختاری داشت با اختیارات بالا اما همۀ جمهوریها زیرمجموعه دولت اتحادیه شوروی به مرکزیت مسکو یا اتحاد شوروی بودند. هم اکنون در روسیه فعلی نیز 21 جمهوری خودمختار از جمله جمهوری چچن، آدیغیه، آلتایی، باشکورتوستان، بوریاتیا، داغستان، اینگوشتیا و ... زیرمجموعه کشور روسیه و دولت روسیه به مرکزیت مسکو به حساب می آیند.
در روسیه کنونی حتی برای نفر اول (هم اکنون: ولادیمیر پوتین) از عنوان رئیس جمهوری یا رئیس جمهور استفاده نمیشود چون او رئیس جمهوری نیست. سیستم حکومتی روسیه هم اکنون فدراسیون یا اتحادیه است. نفر اول کشور رئیس است و نه رئیس جمهوری. رئیس فدراسیون یا رئیس اتحادیه روسیه اما عالی ترین مقام در جمهوری های خودمختار روسیه، مقام رئیس جمهوری را دارد. این نکته هم مهم است.
اشاره به این نکته مهم است که در سال های ابتدای قرن بیستم، در کل جهان تعداد کشورهای مستقل به معنای واقعی بسیار معدود بود. در همسایگی ایران هم روسیه یا شوروی، یکی از ابرقدرت های جهان و مهمترین و بزرگترین همسایه ایران بود. دیگر همسایه ایران عثمانی بود. این طبیعی بود که میرزا کوچک خان در شمال و قاضی محمد در شرق کشور، بخواهند از شوروی الگو برداری کنند چون اساسا الگوی قابل بکارگیری دیگری نبود.
ضمن اینکه جمهوری در برابر سلطنت قابل تفسیر است. جمهوری خواهان خودمختار، در تلاش برای حرکتی ضدسلطنتی بودند.
3. ایران تا قبل از سلطنت رضاخان پهلوی به صورت شکلی از اشکال فدرالیسم اداره می شود. هر بخش از ایران توسط اهالی همین منطقه با اختیارات بالا اداره می شد. حتی حاکم منطقه نیز در سازوکار محلی و زورآزمایی منطقه ای، مشخص می شد و با حکم پادشاه ایران، رسمیت و مشروعیت می یافت. به همین دلیل ایران در آن مقطع، "ممالک محروسه ایران" نام داشت. ایران به صورت امپراتوری و درقالب مجموعه ای از چند مملکتیا ممالک اداره می شد. در این قالب، هر مملکت، از خودمختاری و اختیارات کامل در ادامه امور خود برخوردار بودند اما همه زیرمجموعه ایران و شاه ایران بودند. به شاه مالیات و عوارض می پرداختند و به هنگام بروز جنگ از سرحدات (مرز) در برابر حملات دشمن، دفاع می کردند و در امور کلان اداره کشور، به شاه و دولت مرکزی، یاری می رساندند.
اما با آمدن رضاخان و آغاز سلطنتش، او این نظم و سامان را به هم زد. دولت ایران که تا قبل از آن، غیرمتمرکز اداره می شد به دولت متمرکز تبدیل کرد. همه سران بخش ها و مناطق ایران را برکنار، سرکوب یا حذف کرد.
همچنین باید گفت حرکت به سمت ایجاد جمهوری های خودمختار هم نوعی رد سیستم یکپارچه و متمرکز رضاشاه پهلوی بود و هم تلاش برای بازگشت به فدرالیسم و خودمختاری قبل از پهلوی.
رضاخان بعد از آغاز سلطنت نه تنها سیستم خودمختاری و شبه فدرالیسم در ایران را نابود کرد و دولت غیرمتمرکز را به دولت متمرکز تبدیل و برنامه یکسان سازی سیاسی را آغاز کرد و به سرکوب صاحبان اندیشه های مختلف و دگراندیشان پرداخت بلکه برنامه یکسان سازی فرهنگی - اجتماعی را نیز شروع کرد. برنامه یکسان سازی فرهنگی اجتماعی، برنامه ای نژادپرستانه و ضدفرهنگی بود زیرا تلاش داشت تنوع فرهنگی - زبانی - اجتماعی ایران را از بین ببرد و به ایده یک ملت، یک زبان، یک دولت، جامه عمل بپوشاند.
این برنامه برپایه محو و نابودی سایر زبان های غیرفارسی و فرهنگ های دیگر بود. در استان های آذربایجان، کردستان و خوزستان، برنامه های یکدست سازی و حذف و کنار زدن فرهنگ ها و زبان های دیگر در دستور کار قرار گرفت. حذف زبان های بومی، حذف اسامی بومی، مقابله با تولیدات فرهنگی به این زبان ها از این جمله بود. ایجاد جمهوری های خودمختار زیرمجموعه ایران تلاشی برای مقابله با این اقدامات نژادپرستانه، ضدفرهنگی و ضدانسانی بوده است.
4. دولت پهلوی در مقابله با طرف های مختلف از ادعاها و اتهام زنی های مختلف استفاده می کرد تا افکار عمومی را با خود همراه سازد. یکی از این اتهام زنی ها و ادعاها، تجزیه طلبی است. هر کسی در برابر سیاست های رژیم پهلوی برای یکدست سازی فرهنگی و نژادپرسانه و یکسان سازی فرهنگی - زبانی قرار می گرفت از سوی مقامات رژیم پهلوی به عنوان تجزیه طلب خطاب می شد.
رژیم پهلوی برهمین اساس، کودتای 28 مرداد را قیام ملی و مصدق و یارانش را متهم به قانونشکنی و خیانت کرد و آنها را به مجازات محکوم و دکتر فاطمی هم برهمین پایه اعدام شد. در حالی که نمیتوان بر اساس اتهامزنیها و محاکمههای رژیم پهلوی قضاوت واقعی - علمی و تاریخی داشت. همانگونه که با همین ادعاها، میرزا کوچک خان جنگلی نیز سربریده شد.
منبع: عصر ایران
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۹۲۴۶۴۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اتهام لندن علیه مسکو درباره آتشافروزی درملک اوکراینی احمقانه است
به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از رویترز، ماریا زاخارووا، سخنگوی وزارت خارجه روسیه با اشاره به بازداشت اخیر یک فرد در انگلیس به اتهام آتشافروزی در راستای منافع روسیه در املاک متعلق به یک شرکت تجاری اوکراینی، گفت که این اتهامات جنگ اطلاعاتی لندن علیه مسکو است.
زاخارووا تاکید کرد که روسیه چنین اتهاماتی را تحریکآمیز تلقی میکند و هرگز حملات خرابکارانه علیه اهداف غیرنظامی مرتکب نشده است.
انگلیس مدعی شده است که فرد بازداشتشده با اجیر کردن چند نفر، اقدام به آتشافروزی در ملکی متعلق به یک شرکت تجاری اوکراینی واقع در لندن کرده است.
دیوید کامرون، وزیر خارجه انگلیس درباره این اتهامات عمیقاً ابراز نگرانی کرد و وزارت متبوع وی نیز ماه گذشته سفیر مسکو در لندن را جهت ابراز نگرانی درباره «اقدامات شرورانه تحت هدایت روسیه در خاک انگلیس» فراخواند.
زاخارووا دراینباره تاکید کرد: ما چنین اتهامات تحریکآمیزی را تازهترین گلوله شلیکشده از «خیابان داونینگ» در جنگ اطلاعاتی انگلیس علیه کشور خود میدانیم. این تلاشهای مذبوحانه رقتانگیز است. اتهامات واردشده نه تنها احمقانه است بلکه هیچ مدرک و پشتوانهای هم ندارد. انگلیس باید از هراسافکنی ضد روسیه دست بکشد.
کد خبر 6100412